یادته یه روز بهت گفتم دوست دارم ،میمونم تا ابد من باهات
یادمه گرفتی دستامو آروم تو گوشم گفتی منم میمونم همیشه به پات!
اما........
یادته یه روز بهت گفتم دوست دارم ،میمونم تا ابد من باهات
یادمه گرفتی دستامو آروم تو گوشم گفتی منم میمونم همیشه به پات!
اما........
هر چقدر هم که بگویی :
تنهایی خوب است؛
هم من و هم تو میدانیم که:
تنهایی خوب نیست ...
ولی چه میتوان کرد وقتی خوبی نمانده تا به تنهایی ، واژه تنهایی را از تخته سیاه زندگی پاک کند ...
به تنهایی و بدون تو روزگار میگذرانم ؛
ناراحت نباش ، این روزها همه کمکم میکنند باور کنم :
تنهایی خوب است ...
کوچههای قدیمی را باریک میساختند،
تا آدمها به هم نزدیکتر شوند…
حتی در یک گذر؛
ما انسانها اکنون چقدر از هم دوریم ...
پس از تو، خط قرمز می گذارم
پس از هر بی تو، هرگز می گذارم
مبادا واژه ها دستت بگیرند!
(تو) را در یک پرانتز می گذارم!
.
.
.
به آغوش تو محتاجم
برای حس آرامش
برای زندگی با تو ، پر از شوقم ، پر از خواهـش . . .
.
.
.
یه چیزی همیشه یادت باشه
لطف مکرر میشه حـق مسلم
بیش از حد لطف نکن . . .
.
.
.
همانگونه که قبلا عرض کردم
خودم را عاشق تو فرض کردم
زدم عینک، برای دیدن تو
دو تا چشم دگر هم قرض کردم!
.
.
.
شعر که میخوانم ، چشمانت را نبند
تو که میدانی ، حافظه ی خوبی ندارم . . . !
--------------------------
حقیقت تلخ است ، اما نه به تلخی تنهایی
تنهایی سخت است ، اما نه به سختی جدایی . .
---------------------
معنای شکست می شوی بعد از من / سروی که نشست می شوی بعد از من
من زنده به گور می شوم بعد از تو / تو مرده پرست می شوی بعد از من . . .
-------------
مى دونى Takzang یعنى چه؟
T: تا
A: آخر
K: خط
Z: زندگیم
A: عاشق
N: نگاه
G: قشنگتم
پس بدون به خاطر کم شارژی نیست که تک میزنم !
بوی گیسوی تو را نیمه شب آورد نسیم
تازه شد در دل من یاد رفیقان قدیم…
-------------
بیا عشقمون رو محکم به هم گره بزنیم و آرزو کنیم این گره هیچ وقت باز نشه
حتی با دندون روزگار!
----
هستی به دلم ، به دل که نه ، در “جانی”
در جان منی و در “دلم” می مانی . . .
صندوقچه ای بهر دلت خواهم بود / دریا شوی، تو ساحلت خواهم بود
ای یار تو که قایق عشقم باشی / من هم ملوان زبلت خواهم بود.
----------------------------------
رفیق خوب پزشک زندگیست
تا آخر عمر مریضتم رفیق!
---------------------
متاسفم، دیگه امیدی نیست، افتادی تو معدن دلم
حتی تموم تیم های نجات هم که بیان عمرا نمی تونن بیارنت بیرون!
---------------
قشنگ ترین غزلم را برای شب شعر چشمت نگه داشته ام
پس تو هم زیباترین لبخندت را برای لحظه دیدار نگه دار …
اشک از دوریست
سکوت از تنهایی
لبخند از مهربانی
پیام دادن از دلتنگی
--------------------------------------
غم از چشم قشنگت دور باشد
دلت غرق امید و نور باشد
نبینی روز بد ای بهتر از جان
الهی دشمنت رنجور باشد
-----------------------------
شریکم با تو در این درد، منم مثل تو غم دارم / منم محتاج لبخندم منم دستاتو کم دارم
از این بازی طولانی، منم مثل تو دلگیرم / منم با عشق درگیرم منم بی عشق میمیرم…
-----------------------
در عمق آرزوی من است که در وجودت خانه ای داشته باشم، حتی به مساحت یک یاد…
-----------------
نقش کردم رخ زیبای تو بر خانه ی دل / خانه ویران شد و آن نقش به دیوار بماند…
باید فراموشت کنم، چندیست تمرین میکنم، من میتوانم میشود، آرام تلقین میکنم.
کم کم ز یادم میبری، کم کم زیادم میروی، این روزگار و رسم اوست
این جمله را با تلخیش صد بار تمرین میکنم !
------------------------------------------
یه سلام عاشقونه با یه بغض بی بهونه / مینویسم تا بدونی یاد تو تو دل میمونه !
-------------------------------------
یه کفش همه وجودشو فدای کسی میکنه که پا تو دلش میذاره
کفشتم رفیق !
---------------------------
میشود در آسمان زندگی یک سبد از غنچه های یاس داشت
یا که در سوز و گداز شمع عشق
مثل پروانه کمی احساس داشت…
-----------------
هرکس به یادم هست به یادش باش
اگر کنارم نیست، کنارش باش
اگر تنهاست پناهش باش
و اگر غم دارد غمخوارش باش…
تنها نرو ! این راه رفتن نیست ..
دنیای تو چیزی به جز من نیست
تو از خودت چیزی نمیدونی
تنها نرو ! تنها نمیتونی ..
من حال این روزاتو میدونم .
چیزی نگو ! چشماتو میخونم ..
سلامتی رفیقی که اسم ما گوشه موبایلش خاک میخوره!
بخـنــد
هــرچـنــد
غـمـگینــی
بـبخــش
هــرچـنـد
مـسکینـــی
فـرامـوش کــن
هــرچـنــد
دلــگیــــری
زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ...
بخنـــد
ببخــش
و فرامـوش کـــن
هــرچـنــد میدانم ...
آســـان نــیســـت.
آموختن آنچه فیلسوف است، كار دشواری است، زیرا نمی توان آن را یاد داد. باید آن را از سر تجربه دانست یا باید به این ناآگاهی افتخار كرد.((نیچه))
برای انسانهای سرسخت، همدلی شرم آور است، اما باارزش.
-------------
در باب هر حزبی، هر چوپانی به قوچی راهنما نیاز دارد، یا خودش باید گاه و بیگاه به قوچی بدل شود.
------------
عشق، ویژگی والا و پنهان عاشق را آشكار می كند، یعنی همان ویژگی های نادر و استثنایی را و به این ترتیب، معشوق به آسانی در باب ویژگی های معمول او مرتكب اشتباه می شود.
ا زمانی كه امری یا كسی را كم ارزش می پنداریم، نفرت نمی ورزیم، بلكه تازه زمانی چنین می كنیم كه آن را همسان یا برتر می دانیم.
-------------
گاهی از سر انسان دوستی، كسیرا در آغوش می گیریم (چون نمی شود تمام انسانها را در آغوش گرفت)، اما نباید این نكته را بر آن كسی فاش كنیم كه در آغوش گرفته ایم.
------------
دلسوزی، خنده بر لب پوینده ی راه شناخت می نشاند، درست مانند دستانی ظریف كه به بدن غولها می خورد.
-----------
در ستایش، گستاخی بیش از سرزنش است.
-----------
زیاده از خویش سخن گفتن، راهی است برای پنهان كردن خویشتن.
ای فایده باوران، حتی شما نیز هر فایده ای را به مثابه ارابه خواست خویش دوست می دارید. آیا شما نیز از سر و صدای چرخهای آن ناراحت نیستید؟
--------------
حماقت های هوشمندان را باور نمی كنیم؛ چه لطمه هایی به حقوق بشر!
-------------
در باب "راستگویی"، شاید تاكنون هیچ كس به كفایت راستگو نبوده است.
------------
خودپسندی دیگران زمانی خلاف ذوق ما است كه خلاف خودپسندی ما باشد.
-----------
در نهایت، عاشق هوس خویش هستیم و نه آنچه هوس كرده ایم.
دوستی با افراد برتر تلخ است، زیرا نمی توان چیزی در قبال این دوستی به فرد داد.
--------------
سخن گفتن در جایی كه كسی ما را نفرین می كند، كاری غیر انسانی است.
-------------
نوعی بی گناهی در دروغ نهفته است كه نشانه ای از باور نیك است.
------------
پیامد رفتارهای ما گلوی ما را می گیرد و توجهی به آن ندارد كه در این بین، ما خود را "اصلاح" كرده ایم.
اخلاقیات گوناگون زبان اشاره عواطف است.
----------------
از چشم من افتاد». چرا؟ «من همسان او نیستم»؛ آیا انسانی تاكنون چنین پاسخ داده است؟
---------------
گونه ای از نخوت در نیكی وجود دارد كه همانند بدی، موردی استثنایی است.
--------------
نه اینكه دیگر به من دروغ نمی گویی، بلكه چون دیگر به تو اعتماد ندارم، این موضوع برایم تكان دهنده است.
دانستن و از مسولیت فروگذار نکردن و ان را به دیگران محول نکردن از نشانه های والا بودن است.
___________________
تو با حقایق سخت فرو می کوبی. اما چماقت از من می راند این حقیقت را.
با دهان دروغ میگویم ، اما با شکل و پوزه خویش به هنگام بیان دروغ، حقیقت را بر زبان می اوریم.
چهار فضیلتی انسان والا عبارت است از : دلیری،درون بینی،همدلی و تنهایی که گرایش به آنها سبب پاکی میشود.
انچه والا بودن یک فرد را ثابت میکند کرده های او نیست چون بیخ و بن انها معلوم نیسا و معانی مختلف دارند بلکه ایمان اوست.
اینده از آن کسانی است که به استقبالش میروند.
عشق را فریبنده و ویرانگر است نه نجات بخش.
بلند پروازی من آن است که در ده جمله چیزی بگویم که کسی دیگر در یک کتاب میگوید
غضنفر ميره کتابخونه، داد ميزنه يه ساندويچ بدين با سس اضافه.
آقاهه بهش ميگه: آقا! اينجا کتابخونه هست.
غضنفر ميگه: ببخشيد… بعد يواش در گوش آقاهه ميگه: يه ساندويچ بدين با سس اضافه!!!
قديمي ولي خواندني....
شب امتحان، سه تا دانشجو به يک مهموني دعوت مي شوند. بعد از مذاکرات مهم! با همديگه تصميم مي گيرند برن مهموني و امتحان رو بي خيال بشوند و يک بهانه براي استاد جور کنند تا روز ديگري امتحان بدهند.
خلاصه اون شب مي روند مهماني و چند ساعت بعد از زمان امتحان مي روند پيش استاد و به استاد مي گويند که : ماشينمان شب امتحان پنچر شد و به علت نداشتن زاپاس مجبور شديم پياده برگريدم و دير رسيديم و خلاصه از ...اين خالي بندي ها ..، و از استاده مي خوان که اگه مي شه ما فردا بيايم امتحان بديم.
استاده مي گه اشکالي نداره فردا بياييد امتحان بديد.
صبح روز بعد که سر جلسه امتحان حاضر مي شوند استاد مي گه هر کس يک اتاق جداگانه بشينه و بعد سوالات رو تقسيم مي کنه. استاد تنها يک سوال تو امتحان داده بود:
کدام چرخ ماشين شب امتحان پنچر شده بود؟
گوگل: من صاحب همه چيم.
ويکي پديا: من همه چيو ميدونم.
فيسبوک: من همرو ميشناسم.
اينترنت: من نباشم شماها هيچين.
برق: گ.و.ه اضافي نخوريد!
مامانم: پسرمون شام نخورد..خاک به سرم..حتمأ معتاد شده..
بابام: نه بابا حتمأ بيرون يه چيزي با اون دخترا کوفت کرده...
پي نوشت.: و هيچکس ندانست من هيچوقت خورش کدو دوست نداشتم.
اينايي که با موبايل بهشون زنگ ميزني و يهو قطع ميشه وسطش...بعد دوباره زنگ ميزني ميبيني اشغاله، ميفهمي اون داره تو رو ميگيره...بعد يه کم صبر ميکني اون زنگ بزنه هيچ خبري نميشه، ميفهمي اون زنگ زده ديده اشغاله فهميده تو داري زنگ ميزني صبر کرده تو زنگ بزني...بعد تو دوباره زنگ ميزني ميبيني اشغاله...ميفهمي صبرش تموم شده و تصميم گرفته خودش زنگ بزنه....دوباره صبر ميکني و .....همين طوري اين داستان ادامه داره
....خو لامصب ميبيني که من زنگ زدم از اول! قطع شد صبر کن خودم ميگيرم چرا رو اعصاب خودت و خودم رژه ميري ؟؟
تعداد صفحات : 3
پودر گیاهی ماریانا تنگ کننده واژن
----------------------